کلبهء عشق ما

عکسها و خاطرات دخترم سدنا الهه دریاها خدای خوبیها

کلبهء عشق ما

عکسها و خاطرات دخترم سدنا الهه دریاها خدای خوبیها

پست میان ترمی

میریم که یک پست میان ترمی رو در اوووووووج درس داشته باشیم. این روزا 

 

اصلا وقت آپ کردن رو ندارم و تمام مدت مشغول کارهای خونه و رسیدگی به سدنا  

 

و درس خواندن و آمادگی برای میان ترم و پایان ترم هستم.فردا امتحان میان ترم دارم و  

 

در واقع دومین امتحان میان ترمم هست و تا حدودی افتادم روی ریل درس خواندن.این روزا 

 

مامان و خاله جون سدنا که ایشون خدارو شکر این هفته ای که امتحانات میان ترم من شروع  

 

شده امتحانات میان ترمش تمام شد و کلی ذوق کردم که  کمک حالم هست و هیچ 

   

نگرانی ایی برای درس خواندن ندارم چون مثل دوران مجردی با خیال راحت میرم طبقه ی بالای 

 

 مامانینا درس می خوانمو سدنا هم پیش خاله جونش کلی حال میکنه. 

   

الانم از خونه ی مامانینا اومدم خونمون .از عصر با مادر شوهر جان و مامان و ...داشتیم لپه ها ی 

 

نذریه مامانینا رو پاک میکردیم.جاتون خالی برای ظهر تاسوعا بابایینا قیمه و پلو نذر دارن که هر سال 

 

به تعداد افرادی که حاجتشونو میگیرن اضافه میشه> در نتیجه  به تعداد دیگ های غذا هم  اضافه 

  

میشه..اینه که امسال هم یک دیگ دیگه اضافه شد.خلاصه این که این روزا حسابی سرمون شلوغ 

  

هست و مشغول تدارکات نذری هستیم.  

 

پ ن ۱:دوستان نگران نباشین.اون اتفاق اتفاق نگران کننده ای نیست.به موقع اش میگم بهتون. 

 

پ ن ۲:از دوستانی که با وجود غیبت های طولانی مدت ما کلبه ای ها میان و کامنت میگذارن 

 

ممنونیم. 

 

پ ن۳:امروز این جا حسااااااااااااااااابی بارون امد و هوا خیلی عالی شد.واقعا بعد از اون الودگی نیاز 

 

 بود.جای شکرش باقیه. 

 

پ ن ۴:سدنا هم سلام میرسونه.میگه بخشیدا شمنده.(ببخشیدا.شرمنده) 

فست پست

این روزا توی خانواده ی مامانینا داره اتفاقاتی می افته. خبر رسانی تا همین جا 

 

 رو داشته باشین. امشب تولد ممل پسر خاله ی گراممون بود. با مامانینا رفته 

 

 بودیم خونه ی خاله جون و اولین سالگرد تولد پسر خاله رو  جشن گرفتیم. 

 

دیر وقت هست و باید برم بخوابم. فقط اومدم بگم به یادتونم.  

فعلا. 

 

یا حق.