کلبهء عشق ما

عکسها و خاطرات دخترم سدنا الهه دریاها خدای خوبیها

کلبهء عشق ما

عکسها و خاطرات دخترم سدنا الهه دریاها خدای خوبیها

اولین پرونده و اولین رای برنده

سلام

دوستای خوبمون دیعه جان آزاده مهربون دایی حامد با وفا و بقبه دوست جونیها که اگر بخوام اسم همه رو ببرم نه وقت میشه و نه جا پس عذر ما را بپذیرین

خدا رو شکر همه چیز بر وفق مراده

 مدتیه کارم رو در دفتر وکالت با یکی از اساتیدم که الان دیگه با هم بیشتر دوست هستیم آغاز کردم اولین پرونده ای که شروع کردم به قول همکارم از خوش شانسی من بسیار سنگین بود ولی خدا رو شکر با وقتی که براش گذاشتیم و مطالعه دقیق و پیگیر بسیار عالی دردادگاه کیفری تونستم از موکلم دفاع کنم خیلی حس خوبی داشتم  نمیدونم چرا روز دادگاه با اینکه اولین جلسه دفاعم بود برعکس 4تا دیگه از همکارای کهنه کارم که وکلای مقابل ما بودن اصلا استرس نداشتم با اینکه  شنیده بودم قاضی پرونده ما بسیار انسان جدی ریز بین و بد اخلاقیه  با دیدنش اصلا حس بدی نداشتم و بر عکس از صلابتش بسیار خوشم اومد.

دیروزطی تماس یکی از دوستان از دادگاه فهمیدم موکلم براءت گرفته .............................................................................از خوشحالی تو خونه مثل بچگیام در حالیکه از خوشحالی جیغ میزدم بالا و پایین میپریدم اولین کاری که کردم به مهربان همسرم زنگ زدم میدونستم خوشحال میشه  ایشونم تو جلسه بود ولی وقتی هیجان منو شنید از جلسه بیرون اومد و خودش مجدد بهم زنگ زد و کلی دست مریزاد و خسته نباشید و تبریک گفت شب هم با یک جعبه شیرینی اومد خونه خلاصه روز و شب بسیار خوبی بود