کلبهء عشق ما

عکسها و خاطرات دخترم سدنا الهه دریاها خدای خوبیها

کلبهء عشق ما

عکسها و خاطرات دخترم سدنا الهه دریاها خدای خوبیها

newsssssss

 خودمونیم....چه پا قدمی داشتن هااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا..  

کیا؟؟؟؟داداشی و خانوم گلش . 

از بعد از عروسیشون یکی یکی دخترا و پسرای فامیل در حال پریدن هستن.  

 

اول از همه پسر دایی...بعدش برادرشوهرم...و در حال حاضرم خواهری .  

و البته یکی دیگه از پسر دایی ها هم در حال اوج گرفتن هست   

 

 و اما خواهری.. 

 

ای جان ....آخر هفته باحضور بزرگ ترهای فامیل هر دو طرف عقد میکنن.  

می بینم که بابا علی هم با جناااااااق دار شد.مطمئنم که با جناق های خوبی برای هم  

میشن. این روزا  هم سخت مشغول امتحاناتم هستم.بابا علی هم آنفولانزا گرفته بدددجووور. 

 

خیلی  نگرانشم. تنها کاری که میتونم بکنم اینه که حسابی تقویتش کنم که خیلی بیماریه بدیه. 

.دارم تمام تلاشم رو میکنم که برای اخر هفته حالش خوب بشه.دوست ندارم دربرخورد اول  

 

باجناقشو  با کسالت ملاقات کنه و توی مراسم بی حال باشه.دعا کنین هر چه زود تر خوب بشه. 

 

پ ن 1 :برم که حسابی کار دارم. 

 

پ ن 2:انشا الله سر فرصت عکس های جدید سدنا و شیرین کاری هاشو براتون اپ میکنم. 

  

دوستان فعلا. 

 

 

خواهیم امد....(انشا الله)

((هفته ی آینده میام اونم با کوله باری از جدید ترین اخبار.  

نگران نباشین خیر هست)).  

 

 

توی فرجه ی امتحاناتم هستم. 

سرم بینهایت گرم درس و همون 

خبری هست که انشاالله بهتون خواهم داد. 

فعلا.

تولد.تولد.تولدم مبارک..بیا شمع ها رو فوت کن تا ۱۰۰ سال زنده باشی

 

سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام

تنها اومدم بگم که تولدددددددم مباااااااارک...

امشب تولدم هست  و بابا علی مثل هر سال با کادوش منو حساااااابی غافلگیر و خوشحااااال کرد.

بابا علی ممنووووووووووووووووووووووووووووون.

کلی خبر دارم براتون که انشا الله سر فرصت میام  و براتون اپ میکنم.

فعلا.